مدح و مناجات با حضرت زینب سلام الله علیها
با لـشگـرت دوبـاره بـیا انقـلاب کن شام خراب را سر شامی خـراب کن از مـا مـدافـعـان حـرم انـتـخـاب کن روی تـمـام سیـنه زنـانت حساب کن یاد عـرب نـرفته که فیروز زاده ایم! تا پـای مـرگ پـای شما ایـسـتـاده ایم مکر سـقـیـفـه نـقـشه خصمانه ریخته در باغ دوست آفت بـیـگـانه ریـخـته هیـزم اگر چه بر در این خانه ریخته دور وبر تو این همه پـروانه ریخـته ما که نمـرده ایم شما بی حـرم شوی زهرای بی مزار در این شهر غم شوی پـایـیـز را فـراری خـشــم بـهـار کن این قوم را دوباره به نفرین دچار کن تیغی دودم به قـره طوفان سوار کن اصلا به ذوالفـقار عـلـی واگـذار کن بــایــد دمـشـق آیــنــۀ کـربــلا شــود تا این گره به دست عـلـمـدار واشود |